هر روز شاهد تاثیر فضای مجازی در برخورد با موضوعات مختلف از قبیل دلار، بنزین، گرانی، معضلات اجتماعی و غیره هستیم اما هنوز از گوشه کنار میشنویم که برای کنترل این موضوعات باید استفادهکنندگان از فضای مجازی را کنترل یا محدود کنیم.
این در حالی است که هنوز زمان زیادی از فیلترینگ برخی از این شبکهها نمیگذرد و آنچه در پس این محدودیت اتفاق افتاد خالی شدن فضا از رسانههایی است که میتوانستند افکار عمومی را به شکلی صحیح مدیریت کنند اما در عمل این فضا را دو دستی تحویل به شایعه پراکنانی دادیم که به دنبال ایجاد تشنج و بحران هستند.
امروز اگر نگاهی به منابع خبری بیندازیم در بسیاری موارد این منابع از خبرگزاریها و رسانههای رسمی به اشخاص تغییر یافتهاند و در این شرایط هر فرد به عنوان یک رسانه موثر می تواند به عنوان منبع خبر مطرح شود.
در این فضا ما از رسانههای تخصصی که میتوانستند نقش محوری در آگاهسازی مردم داشته باشند خواستیم که شبکههای اجتماعی را که مردم در آن حضور داشتند، ترک کنند و نتیجه این شد که بر خلاف آنچه برنامهریزی شده بود، رسانهها رفتند اما مردم نیامدند.
باید بپذیریم کارکرد رسانهها اکنون تغییر کرده، شبکههای اجتماعی خود به رسانههای فعالی تبدیل شدهاند که استفادهکنندگان و خوانندگانش خود تبدیل به رسانه شدهاند.
شبکههای اجتماعی مجازی با توجه به قابلیتها و تواناییهای منحصر به فرد خود از جمله اطلاعرسانی، آگاهسازی، تقویت گسترش ارتباطات میان افراد، قدرت بسیج مردم و … مورد اقبال عمومی قرار گرفتهاند و این موضوع باید مورد بررسی دقیق قرار گرفته و راهکارهایی برای فرهنگ استفاده صحیح از این فضا در اختیار مردم قرار گیرد. امروز سرعت و قدرت انتشار اخبار افزایش یافته، اما قدرت تشخیص مخاطبین به همان حد رشد نکرده است و ضرورت رشد سواد رسانه ای احساس می شود تا مخاطب بتواند اخبار و اطلاعات درست را تشخیص دهد.
آنچه می تواند در این فضا راه گشا باشد این است که فضا را به نحوی مدیریت کنیم که مخاطبین ضمن حضور در این شبکه ها، خود به دنبال ارتقای سطح آن نیز باشند.
با توجه به نقش مؤثر فنّاوریهای جدید در تعاملات مختلف اجتماعی باید از مسئولین خواست تصمیمات خود را بر پایه نظر متخصصین و فعالین عرصه رسانه و تجربههای کسبشده از گذشته قرار دهند تا بتوانیم مخاطبین خود را به استفاده صحیح از این فضا سوق دهیم.