پرداخت یارانه به منظور حمایت از نیازمندان در اکثر کشورها امری مرسوم است، اگرچه شیوه پرداخت برای اجتناب از پوشش غیرنیازمندان و در مقابل شامل شدن تمامی نیازمندان تفاوت دارد. مهمترین چالش اجرای چنین طرحهایی عموما تامین منابع مالی است. به عنوان نمونه در اجرای قانون هدفمندی یارانهها در آذرماه ۱۳۸۹ به علت وجود درآمدهای سرشار نفتی، موضوع تامین منابع مالی دغدغه جدی سیاستگذاران نبود اما اکنون با گذشت حدود ۷ سال از اجرای طرح نقدیکردن یارانهها، مساله بودجه تامین یارانه برای حدود ۷۵ میلیون نفر به چالش اساسی دولت مبدل شده است. علاوه بر این، یکی از موضوعات جدی بررسی تاثیر طرح هدفمندکردن یارانهها بر مصرف کالاهای اساسی خوراکی خانوارهای ایرانی است زیرا تامین امنیت غذایی خانوارها اولویت اول همه دولتهای جهان است.
بررسیها که خلاصهای از آنها در جدول فوق نمایش داده شدهاست، مصرف سرانه اقلام خوراکی ضروری (تامینکننده نزدیک به ۷۰ درصد کالری دریافتی خانوارهای ایرانی) ارائه شده است که نشانگر کاهش مستمر مقدار مصرف تمامی اقلام طی دوره ۹۵-۱۳۸۵ است. این امر نشانمیدهد علیرغم پرداخت یارانه نقدی به ۹۰ درصد خانوارها، تاثیر آن مثبت نبوده است. همچنین آمار برآوردی درصد خانوارهای فقیر در جامعه شهری و روستایی طی همین دوره نیز تاییدکننده این موضوع است زیرا فقرای شهری از ۱۴ درصد در سال ۸۹ به ۳۳ درصد در سال ۹۵ و درصد فقرای روستایی از ۱۵ درصد در سال ۸۹ به ۲۵ درصد در سال ۹۵ افزایش یافتهاند. به عبارت دیگر سیاست اصلاح قیمتهای یارانهای نتوانسته اهداف نزدیکتر کردن قیمتهای یارانهای کالاها به سمت قیمتهای واقعی بازارها و بهبود تخصیص کارای منابع را حداقل در کوتاهمدت محقق کند؛ اتفاقی که میتواند حاوی اثرات اجتماعی و سیاسی نامطلوب نیز باشد و در خوشبینانهترین حالت، بدون تغییر در کیفیت، تنها کاهش سفره خانوارهای ایرانی از مواد مغذی برای تامین کالری دریافتی خانوار ناشی از افزایش فقر را به دنبال داشته است.