محمدرضا اسکندری قائم‌مقام مدیرعامل آدونیس:

بازار خودپرداز در ایران به کدام سمت می‌رود؟

حکاک: خودپردازها در دنیا و ایران با وجود مشابهت در ظاهر اما داستانی متفاوت دارند؛ گسترش ابزارها و روش‌های پرداخت و بانکداری الکترونیک در کشور ما اگرچه بسیار کندتر از کشورهای دیگر رخ داده و هنوز هم دچار موانع فراوانی است اما عده‌ای را به این خیال انداخته که دوران خودپردازها سرآمده‌است. در دنیا اما همچنان این ماشین‌های بزرگ و پرسابقه، طرفداران فراوانی دارند و پیش‌بینی‌ها هم از بقای آن‌ها حکایت دارد.

محمدرضا اسکندری

خودپردازها در دنیا و ایران با وجود مشابهت در ظاهر اما داستانی متفاوت دارند؛ گسترش ابزارها و روش‌های پرداخت و بانکداری الکترونیک در کشور ما اگرچه بسیار کندتر از کشورهای دیگر رخ داده و هنوز هم دچار موانع فراوانی است اما عده‌ای را به این خیال انداخته که دوران خودپردازها سرآمده‌است. در دنیا اما همچنان این ماشین‌های بزرگ و پرسابقه، طرفداران فراوانی دارند و پیش‌بینی‌ها هم از بقای آن‌ها حکایت دارد.

سر و صدای آن دسته‌ای که عمر خودپردازها را در ایران رو به پایان می‌دانند در چند سال گذشته آنقدر زیاد بوده که برخی از کارشناسان و فعالان حوزه خدمات پرداخت و بانکداری الکترونیک را به واکنش و دفاع از جایگاه این ماشین‌ها واداشته‌است. محمدرضا اسکندری قائم‌مقام مدیرعامل و معاون فنی شرکت آدونیس که یکی از معدود شرکت‌های فعال در حوزه تأمین، نصب و تعمیر خودپرداز در کشور بحساب‌می‌آید از جمله این مدافعان است. اسکندری با تکرار و تأکید بر این جمله‌ طلایی که “تا اسکناس هست خودپرداز هم خواهدبود” سعی دارد توجه مخالفان خودپردازها را به روندهای حاکم بر بازارهای جهانی و پیش‌بینی‌هایی که از افزایش تعداد این ماشین‌ها در دنیا حکایت دارد، جلب کند.

کاهش خرید خودپردازها توسط بانک‌ها و رواج مدل فروش یا اجاره دستگاه توسط شرکت‌های واسط به اشخاص حقیقی، رویکردهای نادرست بانک‌ها در برون‌سپاری خدمات مرتبط با خودپردازها، پیامدهای ساختار کارمزدی نادرست برای ابزارهای الکترونیک در بانکداری و ضرورت اصلاح نگاه نسبت به جایگاه خودپردازها از جمله مواردی بود که قائم‌مقام مدیرعامل آدونیس در خلال این گفت‌وگو به آن‌ها پرداخته‌است.

حکاک: منتقدان ادامه یا گسترش استفاده از خودپردازها می‌گویند، بسیاری از سرویس‌های موجود بر روی این ماشین‌ها، اقتصادی نیست و در این شرایط باید هر چه زودتر به سمت استفاده از سایر ابزارهای جدیدتری مانند موبایل و.. رفت. شما با این نگاه موافقید؟

اسکندری: اقتصادی بودن یا نبودن یک ابزار تا حد زیادی به نوع استفاده‌ای که از آن می‌شود، بستگی دارد. به عقیده من دستکم در مورد ماشینی مانند خودپرداز نباید بدون توجه به سرویس‌ها و انتظاراتی که در مورد آن در سمت بانک‌ها، کاربران و حتی رگولاتور وجود دارد، قضاوتی داشت. به طور خاص در دنیا روال مرسوم و کارشناسی این‌گونه است که پیش از ارائه خدمتی جدیدی بر روی یک خودپرداز، بررسی‌ها و تحلیل‌های مختلف و گسترده‌ای انجام‌ و بر اساس آن پیکره‌بندی لازم روی ماشین انجام‌می‌شود.در ایران متأسفانه چنین رویه‌ای وجود ندارد؛ بانک‌ها در کشور ما معمولا بدون این پشتوانه تحلیلی تنها به دنبال خرید خودپردازهایی با بیشترین امکانات هستند بدون اینکه تحلیلی درباره فراهم‌بودن زمینه استفاده از این امکانات داشته‌باشند. این در کشور ما یک رسم نادرست است که ابزارهایی با بیشترین امکانات می‌خریم ولی کمترین استفاده را از آن‌ها می‌بریم. چنین رویه‌ای باعث شده در بسیاری موارد مجهزبودن خودپردازها به برخی قطعات و امکانات از سوی بانک‌ها هنگام خرید به عنوان الزام شرط شود در حالی که اساسا نیاز و مورد استفاده‌ای برای آن قطعات وجود ندارد. به عنوان مثال وقتی قرار نیست خودپردازها در مناطقی نصب شوند که در معرض نور مستقیم آفتاب قرار ‌بگیرند، چرا باید حتما تمام دستگاه‌ها به صفحه نمایش ضدنور مجهز باشند آن هم در حالی که چنین صفحه نمایشی، اختلاف قیمت قابل توجهی را به ازای هر دستگاه بوجود می‌آورد؟

گذشته از این من با اطمینان می‌گویم ابزارها و روش‌های ما هم برای استفاده بهینه از کانال‌های مختلف پرداخت و بانکداری الکترونیک ضعیف یا ناکارآمد است. حتی تحلیل دقیقی از آینده جایگاه ابزاری مانند خودپرداز در اکوسیستم بانکی و اقتصادی کشور نداریم. طی یک دهه اخیر با وجود ورود ابزارهای جدیدی برای پرداخت و بانکداری الکترونیک، خودپرداز و به عبارت دیگر گردش پول نقد همچنان باقی مانده‌است و حتی شاهد افزایش تراکنش‌ها بر روی خودپردازها هستیم بنابراین کسانی که دائما از فرارسیدن پایان عمر خودپردازها سخن می‌گویند باید به این سؤال پاسخ دهند که چرا طی سال‌های گذشته با وجود گسترش بستر استفاده از ابزارهای پرداخت الکترونیک و افزایش کاربران این ابزارها همچنان اقبال به خودپردازها نرخ صعودی داشته‌است؟ علاوه بر این ما با نقض ادعای این افراد در سایر کشورها روبرو هستیم؛ در اروپا، آمریکا و ژاپن هنوز خودپردازها وجود دارند چون هنوز پول وجود دارد به عنوان مثال در اروپا هنوز چاپ و توزیع یورو روند افزایشی دارد گرچه میزان رشد تقریباً تثبیت شده است. در خاورمیانه و آسیای جنوب‌شرقی هنوز شاهد روند افزایشی نصب خودپرداز هستیم چه در مورد نسل جدید خودپردازها و چه ماشین‌های فعلی.

حکاک: آمارها در این باره چه می‌گویند؟

اسکندری: در دنیا برای محاسبه تعداد خودپرداز مورد نیاز لازم است به سه فاکتور توجه ‌شود؛ تعداد شعب بانک‌ها، تعداد کارت‌های بانکی و جمعیت. در کشور ما به نظر می‌رسد به دلائل مختلفی برای محاسبه تعداد لازم خودپرداز به فاکتور جمعیت توجه شده است. چرا که هم در تعداد کارت و هم تعداد شعب دچار فربگی بیش از حد هستیم. معمولاً در کشورهای توسعه یافته می گویند به ازای هر ۱۰۰۰ نفر دارنده کارت، یک دستگاه خودپرداز لازم است بنابراین اگر جمعیت کشور را حدود ۸۰ میلیون نفر و تعداد خودپردازها را حدود ۵۰ هزار دستگاه در نظر بگیریم هنوز حدود ۳۰ هزار دستگاه خودپرداز در ایران کم داریم. به این اعتبار، جای تعجب نیست اگر می‌بینیم تعداد خودپردازها همچنان در کشورمان رو به افزایش است. تنوع و کیفیت سرویس‌ها هم روی خودپردازها افزایش دارد. هر چند که ظهور درگاه های پرداخت جدید می تواند این موضوع را تحت تاثیر قرار دهد.

 حکاک: سرانه تراکنش روی هر دستگاه به طور متوسط چقدر است؟

اسکندری: در حال حاضر سرانه تراکنش هر دستگاه خودپرداز بین ۵ تا ۷ هزار تراکنش در ماه است که البته بین بانک‌ها کمی تفاوت دارد. این نشان‌دهنده وجود تقاضا و نیاز به دستگاه‌های بیشتر در کشور است. این نیاز را  از تراکمی که خودپردازها در مواقع خاص شاهد آن هستند، می‌توان فهمید. طبق آمار رسمی موجود هم سرانه تعداد خودپرداز در کشور ما حدود ۱۹۰۰ است که در مقایسه با کشورهای در حال توسعه نه کشورهای توسعه یافته و استانداردهای جهانی، سرانه قابل‌قبولی است.

حکاک: با استناد به تحلیل شما، بخش زیادی از خودپردازها باید با هدف جبران کمبود دستگاه در کشور انجام وارد کشور شده‌باشند؟

اسکندری: نه لزوما. بخش قابل‌توجهی از خودپردازهای وارداتی شاید بین ۳۵ تا ۴۰ درصد، در چرخه جایگزینی دستگاه‌های فرسوده مورد استفاده قرارمی‌گیرند. خودپردازهای با کیفیت که پیش از این وارد کشور شده‌اند معمولا بین ۱۲ تا ۱۵ سال عمر دارند و پس از بازسازی مجدداً ۳ تا ۵ سال دیگر قابل استفاده هستند اما خودپردازهای بی‌کیفیت بین ۵ تا ۷ سال عمر می‌کنند.

ولی این همه ماجرا نیست؛تغییراتی هم در اکوسیستم بازار اتفاق افتاده و تنگناهای مالی بانک‌ها فضا را برای پیدایش بازارهای موازی بوجود آورده‌است.در این بازارها عده‌ای خودپردازها را بازاریابی می‌کنند و به متقاضیان می‌فروشند. بانک‌ها هم به دو صورت مشارکت در درآمد حاصل از کارمزد تراکنش یا پرداخت اجاره برای دستگاه، با خریدار وارد معامله تجاری می‌شوند. این روشی است که در چند سال اخیر بسیار مورد توجه بانک‌ها قرار گرفته چرا که هزینه خرید خودپرداز را از دوش آن‌ها برمی‌دارد ولی متأسفانه بانک‌ها در این مدل هم دچار خطای نگرشی شده‌اند. این خودپردازها سهم قابل ملاحظه‌ای از بازار خودپرداز در ایران ندارند ولی قواعد بازار را دچار تغییراتی کرده‌اند. فقدان تجربه و تخصص لازم در واسطه‌هایی که در سال‌های اخیر وارد بازار خرید و اجاره خودپرداز شده‌اند، بازیگران دیگر را با مشکلاتی مواجه کرده‌است. این مشکلات رو به افزایش است ولی اهتمامی برای حل آن مشاهده نمی‌شود و احتمالا مانند موارد دیگر تا مشکل خیلی بزرگ نشود، کسی به فکر حل آن‌ نخواهد افتاد.

حکاک: منظورتان از خطای نگرشی بانک‌ها دقیقا چیست؟

اسکندری: تجربه‌های موفق در دنیا نشان‌می‌دهد چنین روشی زمانی واقعا موفق خواهدبود که بازاریابی، نصب و سرویس‌دهی خودپردازها حتی تا مرحله پول‌گذاری به شرکت‌هایی که به CIT مشهور هستند،سپرده‌شود. این شرکت‌ها مجوزها و استانداردهای لازم را از سوی رگولاتور دریافت کرده‌اند و در واقع تمام اقدامات بانک در حوزه خودپرداز به آن‌ها واگذار شده‌است. در کشور ما نه تنها چنین استانداردهایی تعریف نشده است و بانک‌ها حاضر نیستند این بخش از خدمات را به شرکت‌هائی که دارای چابکی بیشتر هستند، واگذار کنند. طبیعی است در چنین شرایطی نمی‌توانیم انتظار داشته‌باشیم تغییری در اندازه بازار و کیفیت خدمات اتفاق بیفتد. به جرأت می‌گویم تا وقتی تعریف، انتظار و نگاه به برون‌سپاری تفاوت ماهوی نسبت به نگاهی که بانک‌ها به خودپردازهای داخل شعبه دارند، نداشته ‌باشد، شاهد صرفه و توجیه اقتصادی برون‌سپاری نخواهیم‌بود. در ایران بانک‌هایی که راهبری خودپردازها را حداقل به یکی از شرکت‌های تابع خود واگذار کرده‌اند، تا حدودی موفق بوده‌اند اگرچه در صورتی که برون سپاری با مدل مرسوم در دنیا انجام بگیرد قطعاً نتیجه بهتری هم حاصل می‌شود. از سوی دیگر بانک‌های بزرگ که عمدتاً دولتی هستند، بخشی از سهم بازار را به بانک‌های کوچک و چابک واگذار کرده‌اند.

حکاک: در کنار موضوع واگذاری راهبری خدمات فیزیکی، در دنیا شیوه‌های جدیدی که عمدتا با مدل‌های هوشمند کارمی‌کنند، تغییراتی در مدل راهبری خودپردازها ایجاد کرده‌اند. در ایران اقداماتی در این زمینه صورت گرفته‌است؟

اسکندری: ما عمدتاً به خودپرداز به عنوان یک دستگاه پرداخت پول نگاه می‌کنیم و از مجموعه سرویس‌های قابل ارائه بر روی یک خودپرداز عمدتا بر پرداخت پول تمرکز کرده‌ایم و توجهی به دریافت پول نداشته‌ایم. در حالی که استفاده از ماشین‌هایی که قابلیت دریافت پول را هم دارند و اصطلاحاً به آنها CRS گفته می‌شود، امروز در دنیا رو به افزایش است ولی در ایران هنوز اقبالی به این نوع از ماشین مشاهده نمی‌شود. شاید یکی از علل این عدم گرایش این است که در ایران تقریباً تمام بانک‌ها اعم از دولتی، توسعه‌ای و… تفکر و رویکرد تجاری دارند. طبیعی است که با این نگاه همه ابزارها و کانال‌های موجود در اختیار جذب منابع بیشتر قرار می‌گیرند از جمله خودپردازها. اگر بانکدارهای ما تنها بر خدمات بانکی تمرکز کنند و سایر خدمات را به بازیگران دیگر واگذارکنند، نه تنها کسب و کارهای جدیدی شکل می‌گیرد، بهره وری خدمات بانک‌ها هم افزایش خواهدیافت البته این واگذاری مستلزم تعریف چارچوب‌های شفاف برای سایر بازیگران است وگرنه شاهد عدم امنیت و فقدان شفافیت خواهیم بود چنانکه نشانه‌های این نابسامانی اکنون هم مشاهده می‌شود. رگولاتور باید هرچه سریع‌تر به این معقوله ورود کند و پیش از آنکه اتفاقی بیفتد، استانداردهای لازم را برای شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات به خودپردازها تدوین و ابلاغ کند. در گام بعدی هم باید با فراخ‌تر کردن محیط کسب و کار، زمینه شکل‌گیری شرکت‌هایی را فراهم‌آورد که بانک‌ها بتوانند بخش قابل واگذاری از خدمات مرتبط با خودپردازها را به ‌آن‌ها واگذار کنند. شاید استفاده از تجربه شرکت‌های پی‌اس‌پی بتواند در این زمینه کمک کند.

 




پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *