این رویهای معمول است که دولتها چه در جهان و چه در ایران هرقدر به پایان دوره دوم خود نزدیک میشوند، جرأت و جسارت بیشتری برای اتخاذ و اجرای تصمیمات درست ولی پرهزینه بخرجمیدهند خصوصا در حوزه اقتصاد. دولت دوازدهم اما ظاهرا برخلاف این سنت گام میبردارد؛ با مرور تصمیمات، مواضع و حتی سخنان دولتمردان از مرداد امسال تا کنون بسختی میتوان سخن یا رفتاری را پیدا کرد که نشانهای امیدوارکننده از شجاعت و جسارت برای اجرای تصمیمات لازم اقتصادی یا دستکم اقدامی برای تصحیح رویههای نادرست باقیمانده از قبل داشتهباشد. برعکس اما موارد متعددی وجوددارد که گواهی میدهند مسئولان دولت از هر تصمیم و اقدامی هر چند لازم و ضروری در صورتی که گمان کنند هزینه اجتماعی و سیاسی برایشان یا دولت داشته باشند، پرهیز دارند.
رضایت به عدم افزایش قیمت حاملهای انرژی، همراهی با کمیسیون تلفیق مجلس در عقبنشینی از رویکردهای اصلاحی در بودجه سال آینده، تداوم پرداخت یارانه نقدی با آگاهی از هدرروی انبوه منابع کشور و… نمونههایی از این رفتار محتاطانه، عافیتطلبانه و سیاستزده است.
اتفاقی که روز پنجشنبه در جریان آغاز “برنامه ملی بازآفرینی شهری امید” رخ داد اما پرده دیگری از چنین رفتاری بود؛ رفتاری که نگرانیها را درباره فروغلتیدن دولت و در کمال تأسف شخص رییسجمهوری به تله رفتارهای پوپولیستی افزایش میدهد.
ماجرا چه بود؟
ولیاله سیف رییسکل بانکمرکزی در جریان افتتاح این برنامه ملی، مشغول تشریح نتایج بررسیهای کارشناسی درباره آورده ملکی و مالی متقاضیان بازسازی بافتهای فرسوده بود. در حین توضیحات به اینجا رسیدهبود که ” نرخ تسهیلات بانکی برای بافت فرسوده ۸ درصد و برای خارج از بافت فرسوده ۹٫۵ درصد تعیین شدهاست”.
رییسجمهوری که تا آن لحظه شنونده سخنان سیف بود ناگهان گفت “اگر نرخ تسهیلات در بافت فرسوده که ۸ درصد برای کسانی که سپرده گذاری میکنند به ۶ درصد کاهش دهیم، این میتواند مشوق خوبی برای جوانان بوده و بار سنگینی را از دوش آنها بردارد که بهنظرم میتوانیم به این شیوه عمل کنیم”!
به عبارت سادهتر رییسجمهور به رییسکل بانکمرکزی دستور داد با وجود همه محاسبات و بررسیها و برنامهریزیهای کارشناسی که قاعدتا توسط بدنه متخصص این بانک انجام شدهاست، نرخ سود تسهیلات برای وام ساخت در محدوده بافت فرسوده را دو تا ۳٫۵ درصد کاهش دهد.
اگرچه لحن دکتر روحانی چندان آمرانه و دستوری نبود ولی پرواضح است که وقتی رییس دولت چنین خواستهای را به صورت علنی و در جریان یک مراسم رسمی بیان میکند، کم از دستور لازمالاجرا ندارد؛ دستوری که اگرچه سیف با گفتن این جمله که “سعی میکنیم نظر شما را در نرخ تسهیلات تأمین کنیم” تلاش کرد قطعیت آن را کم کند ولی بنظر هم نمیرسد چارهای جز اجرای آن داشتهباشد.
چند سوال درباره این دستور ناگهانی
اگرچه این دستور رییسجمهور در نگاه نخست بسیار شیرین و جذاب است چنانچه برخی رسانههای دولتی با تیترهای حماسی با آب و تاب از آن به “هدیه روحانی” تعبیر کردند اما سؤالات فراوانی نیز بوجود آوردهاست.
آیا رییسجمهور و رییسکل بانکمرکزی قبل از جلسه با همدیگر برای کاهش نرخ هماهنگ بودند؟ اگر پاسخ مثبت است چه لزومی داشت دکتر روحانی در حین مراسم اینگونه جلوی دوربینها و خبرنگاران دستور کاهش نرخ را بدهد؟ و اگر این دستور بدون مقدمه و هماهنگی صادر شد این سؤال پیش میآید که آیا رییسجمهور ارزشی برای محاسبات و بررسیهای کارشناسان بانکمرکزی قائل نیست؟ اگر هست چرا با اینکه رییسکل این بانک توضیح دادهبود نرخ سود باید ۸ و ۹٫۵ درصد باشد از او خواست نرخ را به ۶ درصد کاهش دهد؟ آیا رییسجمهور از پیامدهای کاهش ۲ تا ۳٫۵ درصدی نرخ سود آگاه نیست و اگر هست چرا از سیف خواست تمام بررسیها را کنار بگذارد و نرخ را کم کند؟ رییسکل بانکمرکزی در واکنش به دستور رییسجمهور گفت “سعی میکنیم نظر شما را در نرخ تسهیلات تأمین کنیم” آیا اگر بعد از مدتی تلاش باز هم رییسکل بانکمرکزی به این نتیجه برسد که نرخ سود نباید کمتر از ۸ درصد باشد، این پافشاری از سوی رییسجمهور تحمل و پذیرفته خواهدشد؟ و….
قرارمان این بود؟
چنین دستورات غیرمنتظره و ناگهانی در ایران چندان بیسابقه نیست و همه ما اگر به آرشیو خاطراتمان سربزنیم نمونههای فراوانی از آنها به خاطر میآوریم خصوصا در دولتهای نهم و دهم که رییس آنها به صدور این نوع دستورات پوپولیستی و تبلیغاتی شهره بود.
با این حال اما مسبوق به سابقه بودن این رفتار در کشور ما باز هم از تعجب و تأسفمان نخواهد کاست خصوصا اینکه این بار صدور چنین دستوری را از فردی مشاهده کردیم که قرارمان بود این نبود.