“کار مفید در ایران کمتر از یک ساعت است”؛ این جمله را همه ما بارها و بارها شنیدهایم و شاید تحلیلهای فراوانی هم درباره ریشهها و پیامدهای این بهرهوری خوانده باشیم. اما آیا این گزاره واقعا درست است؟ آیا در همه مشاغل وضع همین است؟ و….
سیدحسین پیمان کارشناس آمارهای اقتصادی-اجتماعی ضمن انتقاد به تکرار مداوم ادعاهایی مانند پایین بودن متوسط کار مفید در ایران، نتایج تازهترین پیمایش آماری در این زمینه را برای اولین بار در اختیار ما قرار دادهاست.
حکاک: ادعای پایین بودن ساعت کار مفید در ایران، رویکردی برمبنای کارایی است به این معنا که به ازای ارزش دریافتی که کارکنان دارند، ارزش ستاده عرضه شده آنها به چه میزان است؟ از سوی دیگر این سؤال هم مطرح است که آیا ارزش این ستاده، دقیقا ناشی از کار و فعالیت کارکنان است و با ثابت بودن تمامی عوامل دیگر با تغییرات در نیروی کار ، چنین ستادهای عرضه میشود؟
پیمان: این ادعا به دفعات و با ادبیات مختلف در رسانهها مطرح میشود و متأسفانه در برخی موارد حتی مسئولان یا کارشناسان هم به این آمار استناد میکنند! ما باید دقت داشته باشیم که تکرار و اصرار بر این ادعا معانی و پیامدهایی دارد؛ این آمار یعنی همه طیفهای نیروی کار ایرانی همواره از کار میکنند. بدیهی است که چنین باوری سرمایه اجتماعی را تضعیف میکند و کاهش اعتماد به نفس عمومی را به دنبال دارد. از سوی دیگر با ارزشهای دینی ما نیز ناسازگار است چرا که این ادعا به طور تلویحی یعنی کارکنان در ایران در ازای دریافت مزدی برای ۸ ساعت کار تنها یک ساعت کار میکنند. گذشته از چنین پیامدهایی، این ادعا دستکم سه ابهام بزرگ مطرح است؛ اول اینکه تعریف کار مفید چیست؟ ابهام دوم به مستندات آماری این ادعا بازمیگردد یعنی مشخص نیست اینکه گفتهمیشود کار مفید در ایران یک ساعت است، بر اساس کدام آمارگیری است؟ نبود مستندات این احتمال را تقویت میکند که چنین ادعایی بیشتر به فرضهای ذهنی افراد وابسته است. سومین ابهام هم به دلیل تسری ادعا به تمام مشاغل مربوط میشود.
ادعای پایین بودن ساعت کار مفید در ایران با سه ابهام بزرگ مواجه است؛ مستند نبودن به آمار، نامعلوم بودن تعریف کار مفید و همسانانگاری تمام مشاغل
حکاک: شواهد آماری برای رد آنچه شما فرضیههای ذهنی و غیر دقیق افراد عنوان میکنید، دارید؟
پیمان: مرکز آمار ایران اخیرا مستندی آماری با عنوان “طرح آمارگیری جامع بازرگانی و خدمات تحت سی کد فعالیت اقتصادی ISIC ارائه کردهاست”. بررسیها نشانمیدهد در این کارگاهها کارکنان درسال ۱۳۹۳،به ازای هر ساعت کار به طور متوسط حدود ۴ هزار تومان دریافت کردهاند و بهرهوری هرساعت کار کارکنان به طور متوسط هشت هزار تومان بودهاست یعنی بهرهوری کارکنان نسبت به ارزش دریافتی هرساعت، دو برابر بوده و بنابراین نمیتوان گفت کارایی یا بهرهوری کارکنان بخش بازرگانی و خدمات، بر اساس هشت ساعت مزد پرداختی ، ارزش یک ساعت مزد را داشتهاست.
حکاک: یعنی کارکنان پنجاه درصد ارزش تولید خود را مزد گرفتهاند؟
پیمان: نه اینگونه نیست. ارزش افزوده ناشی از فعالیت کارکنان، سرمایه، مدیریت و متغیرهای دیگری است، لذا هر کدام از این متغیرها در ایجاد ارزش افزوده سهمی دارند. به عنوان مثال اگر بتوانیم تمام متغیرهای و عوامل دیگر را ثابت فرض کنیم و مهارت کارکنان را با آموزش، افزایش دهیم، تفاوت ایجاد شده در بهرهوری قطعا از نیروی کار نشأت گرفتهاست.
باید دقت کنیم که بهرهوری، برآورد متوسطی است که منشا آن به طور دقیق برای یک سال مشخص نمیشود. امکان دارد یک فعالیت اقتصادی سرمایهبر باشد و با نیروی انسانی بسیار کمی اداره شود لذا بهرهوری نیروی انسانی در یک سال چندان گویا نخواهدبود مگر اینکه سری زمانی بهرهوری نیروی کار با ثابتبودن عامل سرمایه، مورد بررسی قرار گیرد.
حکاک: در مورد امکان تسری آمار به تمامی مشاغل هم شواهدی وجود دارد؟
پیمان: کیفیت نیروی انسانی نیز متغییری است که در مقایسه با فعالیتهای اقتصادی معنا پیدا میکند. به عنوان مثال در طرح آماری ذکر شده مرکز آمار ایران، تحصیلات نیروی کار در فعالیتهای انتشاراتی، حدود ۳۶ درصد بالاتر از لیسانس بودهاند امّا در فعالیت اقتصادی فروش و تعمیر وسایل نقلیه موتوری، حدود ۷ درصد لیسانس و بالاتر، مشغول کار بودهاند بنابراین بهرهوریِ هر ساعت کار نیروی انسانی در فعالیت فروش و تعمیر وسایل نقلیه موتوری درسال۱۳۹۳ حدود ۶ هزار تومان امّا بهرهوری هر ساعت نیروی کار در فعالیت انتشاراتی ۴۰ هزار تومان بودهاست.
مسئله دیگر، فرهنگ آماری پاسخگویان است که در خوداظهاری، احتمال تورش مبلغ عنوان شده مزد کارکنان به واسطه بیمه و متغیرهای دیگر از واقعیت، بسیار زیاد است.